همسفر

برای تو می نویسم عشقم
برای تویی که قلبت پـاک است...
برای تو می نویسم........
برای تویی که تنهایی هایم پر از یاد توست...
برای تویی که قلبم منزلگه عـــشـــق توست...
برای تویی که احساسم از آن وجود نازنین توست...
برای تویی که تمام هستی ام در عشق تو غرق شد...
برای تویی که چشمانم همیشه به راه تو دوخته است...
برای تویی که مرا مجذوب قلب ناز و احساس پاک خود کردی...
برای تویی که وجودم را محو وجود نازنین خود کردی...
برای تویی که هر لحظه دوری ات برایم مثل یک قرن است ...
برای تویی که سـکوتـت سخت ترین شکنجه من است....
برای تویی که در عشق ، قـلبت چه بی باک است...
برای تویی که عـشقت معنای بودنم است...
برای تویی که غمهایت معنای سوختنم است...
برای تویی که آرزوهایت آرزویم است..........

دوستت دارم تا ........! نه...!

دیگر برای دوست داشتن هایم تایی وجود ندارد
بی حد و مرز دوستت دارم همسر عزیزم

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
مردی گفت: خدایا با من حرف بزن و پرنده ای شروع به آواز خواندن کرد، ولی مرد متوجه نشد،مرد فریاد زد: خدایا بامن حرف بزن و رعد وبرقی در آسمان به صدا در آمد، ولی مرد نفهمید. مرد به اطراف نگاه کرد و گفت: خدایا بگذار ببینمت و ستاره ای پرسو درخشید. مرد متوجه نشد . سپس مرد فریاد زد: خدایا به من معجزه ای نشان بده وزندگی متولد شد، ولی مرد نفهمید.مرد با ناامیدی گریه کرد و گفت: خدایا مرا لمس کن، و بگذار بدانم که اینجایی. در نتیجه خدا پایین آمد و مرد را لمس کرد ولی مرد پروانه را با دستانش از خود دور کرد و رفت...!!!

سال ها دو برادر با هم در مزرعه ای که از پدرشان به ارث رسیده بود، زندگی می کردند. یک روز به خاطر یک سوء تفاهم کوچک، با هم جرو بحث کردند. پس از چند هفته سکوت، اختلاف آنها زیاد شد و از هم جدا شدند.
یک روز صبح در خانه برادر بزرگ تر به صدا درآمد. وقتی در...
با هم می خوانیم داستان کوتاهی را

آیا شیطان وجود دارد؟ آیا خدا شیطان را خلق کرد؟
استاد دانشگاه با این سوال ها شاگردانش را به چالش ذهنی کشاند.
آیا خدا هر چیزی که وجود دارد را خلق کرد؟
شاگردی با قاطعیت پاسخ داد:"بله او خلق کرد"
استاد پرسید: "آیا خدا همه چیز را خلق کرد؟"
شاگرد پاسخ داد: "بله, آقا"

دوباره کوچه ها را به افتخار مقدمت
آذین بستیم
 دوباره چراغانی
 دوباره جستجوی نور...
آب و جارو
به انتظار آمدن تپس کی خبر آمدن ات؟

                                                           

                    داریم از نیامدنت پیر می شویم...‏بیا تا جوانیم...

ما که هیچ، اما...‏‏‏
یا مَنْ لا یُرْجَى إِلا فَضْلُه

نمیخواهی
 فکری به حال
 چشم انتظاریِ حسن یوسف ها کنی؟
 نمیخواهی بیایی؟

                                                                     

                                                                                        خدایا

 ‏                                                                                   ”تنها‏” نگذار …

                                                                                دلی را که هیچکس

                                                                               ‏”دردش‏” را نمیفهمد

                                                            

مادر! درستایش دنیای پرمهرت ، ترانهای از اخلاص خواهم سرود وگلدسته ای از مهر بر گردنت خواهم آویخت.

شکوه عشق را در زمزمه های مادرانه ات می یابم وانگیزه خلقت را از قلب پرمهرت می خوانم.

مادر، بوسه بر دستان خسته تو جانم را زنده می کند و دیدار تو عشق را در دلم به ارمغان می آورد.

ایمانم از دعای توست وخدایم را از زبان تو شناخته ام ، عبادت را تو به من آموخته ای ، مادر! ای الهه مهر.

تو گلی خوشبو از بهشت خدایی که گلخانه دلم از عطرتو سرشار است ، از تبار فاطمه ای وگویی وجود تو را با مهر فاطمه سرشته اند پس همیشه دعایم کن چراکه دعایت سرمایه فردای من است.

... مادرم ! به پاس آنچه به من داده ای ، به ستایش محبتهای بی اندازه ات ، و به وسعت همه خوبیهایت دوستت دارم.

مهرکورش
جام جمشید
تیرآرش
خون سهراب
رخش رستم
عشق بابک
بزرگترین جشن ایرانیان
پیشاپیش خجسته باد

¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

سال و مال و فال و حال و اصل و نسل و بخت و تخت
بادت اندر شهریاری برقرار و بر دوام
سال خرم، فال نیکو، مال وافر، حال خوش،
اصل ثابت، نسل باقی، تخت عالی، بخت رام
سال نو مبارک

مرد سرت رو بالا بگیر از چی خجالت میکشی؟
خجالت را باید کسانی بکشند که نان را از سفره تو دزدیده‌اند
و حساب بانکی شان را در کشورهای دیگر پر کردند.
خجالت را باید کسانی
 بکشند
که هر لحظه فریاد عدالت عدالت سر می دهند
و غیر از ریا چیزی برای زندگی ندارند!
 
تمام چسب زخم هایت را هم که بخرم
باز نه زخمهای من خوب میشود
نه زخمهای تو ... ! ! !

1 -  راز عشق در تواضع است.

این صفت به هیچ وجه نشانه تظاهر نیست. بلکه نشان دهنده احساس و تفکری قوی است. میان دو نفری که یکدیگر را دوست دارند، تواضع مانند جویبار آرامی است که چشمه محبت آنها را تازه و با طراوت نگه میدارد .

2 - راز عشق در احترام متقابل است.

احساسات متغیر اند، اما احترام دو طرف ثابت می ماند. اگر عقاید شریک زندگی ات با عقاید تو متفاوت است، با احترام به نظریاتش گوش کن. احترام باعث می شود که او بتواند خودش باشد .

3 - راز عشق در این است که به یکدیگر سخت نگیرید.

عشقی که آزادانه هدیه نشود اسارت است.